۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

مونالیزای منتشر/ شاهرخ گیوا/ نشر ققنوس

"مونالیزای منتشر" داستان عشق و جنون موروثی در خانواده قیونلوها از اشراف زاده های زمان قاجاره که از اولین خان به پسرش منتقل شده و به همین ترتیب تا نسل فعلی ادامه داره. 
کتاب 9 فصل داره که هرکدوم درباره ماجرای  جنون یکی از افراد خاندان قیونلو ها و چیزایی هست که به این خاطر در زندگیشون از دست دادن و در نهایت به نابودی خودشون منتهی شده.
نثر کتاب در چند فصل اول تاریخی به نظر میاد اما از فصل 3 به بعد نشونی از نثر تاریخی نیست چرا که داستان در حال نزدیک شدن به سالهای اخیره.  ولی به هر حال نثر جذابی داره و دانسته های تاریخی نویسنده رو خیلی خوب منتقل می کنه.
".... میگفت : پشت و تیره همگی ما به عشاقی می رسد که حاصل دلدادگیشان به دیوانگی و بیابانگردی ختم می شده است ."

پاراگراف زیر هم از متن در پشت کتاب نوشته شده که یکی از بهترین بخش های کتابه :

"شاه عباس آمد گفت ریشتان را بتراشید و سبیل بگذارید، گذاشتیم . آن هم تا بناگوشش را. یکی روبند و شلیته و کلاه نمدی برمان کرد. گفتیم مبارک است. دیگری آمد گفت: زن ها چادرها را بردارند . برداشتند. مردها سبیل کوتاه کنند و کلاه شاپو و پهلوی بگذارند، ما هم گذاشتیم. حالا هم که این شکلی  شده ایم. همیشه دنبال شکل خودمان، شکل حقیقیمان می گردیم اما نمی دانیم که آن شکل چه شکلی است؟!!! "

مونالیزای منتشر 208 صفحه داره  و نشر ققنوس منتشرش کرده. این کتاب برنده جایزه مهرگان ادب (1388) و تقدیر شده در جایزه واو سال 1388 بوده.عکس جلد بالایی  مربوط به چاپ های اول و جلد پایین مربوط به چاپ های فعلیه!!

۷ نظر:

رضا فضل اله نژاد گفت...

سلام
یاد صد سال تنهایی افتادم؛ خانواده ای که در گذر زمان دچار تغییراتی می شوند و...
ضمنا حسب امر، آدرس لینک شما را در وبلاگم اصلاح کردم

الیاس گفت...

اپم

الیاس گفت...

ممنون که سر زدی
بازم بیا

هاجر@رضا فضل الله نژاد گفت...

مرسی که لینکو عوض کردین (هرچند معنی حسب امرو نمیدونم D:)(میفهمم یعنی چی ولی کاربردشو...)
من نشد صد سال تنهایی رو بخونم. گفتم قبلش پاییز پیشوا( پاییز پدرسالار) رو بخونم. اصلن نتونستم. گارسیا مارکزو اصلن نمیفهمم. درکش نمیکنم. به نظرتون اول صدسال تنهایی رو بخونم بهتره ؟؟

هاجر@الیاس گفت...

خواهش میکنم الیاس. دیگه برای چی تشکر میکنین ؟؟

رضا فضل اله نژاد گفت...

من اول صد سال تنهایی رو خوندم، عید بود و در کوتاهترین مدت ممکنه (3روز)تونستم تمومش کنم. هنوز هم با به یاد آوردن اون لحظات و همین طور خود صد سال تنهایی، تمام وجودم سرشار از انرژی میشه...

رضا فضل اله نژاد گفت...

من اول صد سال تنهایی رو خوندم، عید بود و در کوتاهترین مدت ممکنه (3روز)تونستم تمومش کنم. هنوز هم با به یاد آوردن اون لحظات و همین طور خود صد سال تنهایی، تمام وجودم سرشار از انرژی میشه...